جدول جو
جدول جو

معنی قره قیه - جستجوی لغت در جدول جو

قره قیه
(قَ رَ قَ یَ)
دهی جزء دهستان دیزمار خاوری بخش ورزقان شهرستان اهر واقع در 36هزارگزی شمال باختری ورزقان و 27 هزارگزی ارابه رو تبریز به اهر. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و گرمسیر مالاریایی است. سکنۀ آن 31 تن. آب آن از رود خانه گاو و محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. این ده محل قشلاق طایفۀ حاجی تارویردی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قاه قاه
تصویر قاه قاه
صدای خندۀ بلند، خنده با صدای بلند، قهقهه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قره قاط
تصویر قره قاط
درختچه ای با برگ های نوک تیز و گل های سفید یا صورتی، میوه ای سرخ تیره، گوشت دار و ترش مزه که آن را می پزند و می خورند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قره گیله
تصویر قره گیله
سیاکوتی، درختچه ای از تیرۀ گل سرخیان با شاخه های انبوه و خاردار و برگ های سبز تیره که گل های آن در طب به عنوان مقوی قلب و ضد تشنج به صورت دم کرده یا پودر به کار می رود، بلک، سرخ ولیک، ولک، کومار، کورچ، کویچ، مارخ، ولیک، سیاه الله
فرهنگ فارسی عمید
(قَ رَ قُ یُنْ)
دهی از دهستان پایروند بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان واقع در 17 هزارگزی شمال کرمانشاه و 4 هزارگزی جنوب کنشت. موقع جغرافیایی آن دامنه و سردسیراست. سکنۀ آن 140 تن. آب آن از چاه و سراب کنشت و محصول آن غلات، دیمی، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد، و تابستان از طاق بستان اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ بُ)
دهی است از دهستان خورخورۀ بخش دیواندرۀ شهرستان سنندج واقع در 68000 گزی باختر دیواندره و 16000 گزی جنوب باختر خورخوره. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و سردسیر است. سکنۀ آن 88 تن. آب آن از چشمه و محصولات آن غلات، توتون، حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ)
دهی از دهستان خرق بخش حومه شهرستان قوچان واقع در 40 هزارگزی شمال باختری قوچان و سر راه مالرو خرق به شیرغان. موقعجغرافیایی آن کوهستانی و سردسیر است. سکنه 17 تن. آب آن از چشمه و محصولات آن غلات و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ وِ)
دهی از دهستان یعقوب وند پاپی بخش الوار گرمسیری شهرستان خرم آباد که در 36 هزارگزی شمال خاوری حسینیه و 3 هزارگزی شمال ایستگاه مازو واقع است. موقع جغرافیایی آن تپه ماهور گرمسیر است. سکنۀ آن 120 تن. آب آن از چشمه و رود زوال و محصول آن غلات، حبوبات، لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان فرش بافی و جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. ساکنین از طایفۀ پاپی بوده برای تعلیف به ییلاق میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ)
گونه ای است از درخت تنگرس که در جنگلهای شمال ایران میروید و در رامیان به نام قره میخ خوانده میشود. تنگرس درختچه ای است که برگهای آن برای دام زهر است. میوۀ آن در پزشکی به عنوان مسهل به کار میرود و اگر آن را با آهک بیامیزند رنگ سبزی میدهد که در نقاشی مصرف میشود، و زغال آن در باروت سازی به کار میرود. رجوع به قره زله و رجوع به جنگل شناسی ج 1 ص 261 شود
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ لَ / لِ)
گونه ای است از درخت ولیک. ولیک در جنگلهای شمال و بجنورد به طور وحشی میروید، و پنج گونۀ آن را در ایران نام برده اند. گونه های سیاه آن را در آستارا و گرگان رود، قره گیله نامند. رجوع به جنگل شناسی از انتشارات دانشگاه تهران ج 1 ص 236، 237 شود
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ قُزْ)
دهی جزء دهستان منجوان بخش خداآفرین شهرستان تبریز واقع در 24 هزارگزی جنوب باختری خداآفرین و 29 هزارگزی شوسۀ اهر به کلیبر. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و گرمسیر مالاریایی است. سکنۀ آن 20 تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ قُ یُ)
دهی از دهستان سکمن آباد بخش حومه شهرستان خوی واقع در 45500 گزی شمال باختری خوی و 4000 گزی باختر شوسۀ سیه چشمه به خوی. موقع جغرافیایی آن سینۀ کوه، سردسیر سالم است. سکنۀ آن 433 تن. آب آن از چشمه و آق چای و محصول آن غلات و حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. در دو محل به فاصله هزار گز به نام قره قوش بالا و پایین مشهور است. سکنۀ قره قوش پایین 381 تن میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ بِ لَ)
دهی از دهستان زبرخان بخش قدمگاه شهرستان نیشابور واقع در 2 هزارگزی شمال باختری قدمگاه. موقع جغرافیایی آن دامنه و معتدل است. سکنۀ آن 192 تن. آب آن ازقنات و محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. مزارع کلاته سلطانی و خرمک و منجنیق جزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ ؟)
دهی از دهستان لاهیجان بخش حومه شهرستان مهاباد واقع در 45 هزارگزی جنوب خاوری شوسۀ خانه به نقده. موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل مالاریایی است. سکنۀ آن 232 تن. آب آن از رود خانه قلعه تاسیان و محصول آن غلات، توتون، حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ)
میوۀ گرد ذغال اخته است. ذغال اخته گیاهی است که اقسام متعدد دارد، بعضی از میوه های آن کروی و بعضی دراز است. گرد آن را قره قاط نامند. (گیاه شناسی گل گلاب ص 252)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ سِ)
دهی از بخش رامیان شهرستان گرگان واقع در 6000 گزی شمال رامیان و کنار شوسۀ گرگان به گنبدقابوس. موقعجغرافیایی آن دشت و هوای آن معتدل و مرطوب مالاریایی است. سکنۀ آن 120 تن. آب آن از قنات و چشمه و محصول آن برنج، غلات، توتون، سیگار، کنجد. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان بافتن پارچه ابریشمی، شال و کرباس است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ)
دهی از دهستان دینور بخش صحنۀ شهرستان کرمانشاهان واقع در 37 هزارگزی شمال باختری صحنه و 12 هزارگزی باختر شوسۀ کرمانشاه به سنقر. موقع جغرافیایی آن دامنه و سردسیر است. سکنۀ آن 330 تن. آب آن از رود خانه شاهپورآباد. محصول آن غلات، حبوبات، چغندرقند. شغل اهالی زراعت است. اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ بِ)
دهی از دهستان به به جیک بخش سیه چشمۀ شهرستان ماکو واقع در 44 هزارگزی جنوب خاوری سیه چشمه و 8500 گزی جنوب راه ارابه رو ایشکه سو به کران پائین. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و سردسیر سالم است. سکنۀ آن 60 تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری است و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قُذْ ذَ قُذْ ذَ)
کلمه ای که کودکان تازی در بازی گویند. (ناظم الاطباء). رجوع به قذان قذان شود
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ تَپْ پَ)
دهی از دهستان فعله کری بخش سنقر کلیائی شهرستان کرمانشاهان واقع در 15 هزارگزی خاور سنقر کنار راه عمومی سنقر به اسدآباد. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و سردسیر است. سکنۀ آن 340 تن. آب آن از رود خانه ده الیاس و چشمه و قنات. محصول آن غلات، حبوبات، انگور، قلمستان، میوه جات. شغل اهالی زراعت است. در اراضی این ده بوتۀ گون وجود دارد و هر دو سال یک مرتبه کتیرا گرفته میشود. راه فرعی به سنقرو دبستان یخچال دارد. اهالی به قالیچه، جاجیم، پلاس بافی اشتغال دارند. قالیچه و جوراب و دستکش در سنقر به خوبی مشهور است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(قِ زِ قَ یَ)
دهی از دهستان حومه بخش شاهین دژ شهرستان مراغه واقع در 20 هزارگزی شمال خاوری شاهین دژ و 20 هزارگزی شمال خاوری راه ارابه رو شاهین دژ به تکاب. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن معتدل سالم است. سکنۀ آن 370 تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، کرچک، بادام، حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. سه محل به فاصله 1500 گز به نام قزل قیۀ بالا و پائین و وسطمشهور است. سکنۀ قزل قیۀ وسط 115 تن و قزل قیۀ پایین 112 تن میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَ رِ جَ وِرَ)
دهی است از بخش سراسکند شهرستان تبریز واقع در14 هزارگزی باختر سراسکند و 10 هزارگزی شوسۀ میانه به تبریز. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل است. سکنۀ آن 385 تن است. آب آن از چشمه و رودخانه و محصول آن غلات، حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ جَ قَ یَ)
دهی است از دهستان اوچ تپۀ بخش ترکمان شهرستان میانه واقع در 17 هزارگزی جنوب خاوری بخش و 11 هزاری گزی شوسۀ تبریز به میانه. موقع جغرافیایی آن کوهستانی معتدل است. سکنۀ آن 272 تن میباشد. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَ دَ رِ)
دهی است از دهستان عباسی بخش بستان آباد شهرستان تبریز واقع در 30 هزارگزی جنوب خاوری بستان آباد و 5هزارگزی میانه و تبریز. موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل است. سکنۀ آن 624 تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، درخت تبریزی و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَ جِ)
دهی از دهستان سراجو بخش مرکزی شهرستان مراغه. واقع در24هزارگزی جنوب خاوری مراغه و 5هزارگزی جنوب شوسۀ مراغه به سراسکند. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل و سکنۀ آن 314 تن است. آب آن از قنات و چشمه و محصول آن غلات، چغندر، نخود، زردآلو و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(رِ یِ)
مرکز بخشی است در ولایت لانیون واقع در ایالت کوت دونور که چندان از ساحل دریای مانش دور نیست و 3600 تن سکنه و یک کلیسای بزرگ دارد که متعلق به قرنهای 14- 15 میلادی است. موطن ارنست رنان نویسندۀ معروف فرانسه در اینجاست
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ قَ یَ)
دهی جزء دهستان گرم بخش ترک شهرستان میانه واقع در 38 هزارگزی شمال خاوری بخش و 33 هزارگزی شوسۀ میانه به خلخال. موقع جغرافیایی آن کوهستانی ومعتدل است. سکنۀ آن 297 تن. آب آن از چشمه و کوه ومحصول آن غلات و عدس. شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ زَ لَ / لِ)
قره میخ. گونه ای است از درخت تنگرس که در هرزویل آن را قره زله خوانند. (جنگل شناسی ج 1 ص 261). رجوع به قره میخ شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از قره بینه
تصویر قره بینه
بنگرید به کارا بین قرابین بنگرید به قرابین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قره زله
تصویر قره زله
ترکی تنگرس ارجنگ از گیاهان تنگرس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قره غایه
تصویر قره غایه
ترکی سیاه پایه نام جایگاه
فرهنگ لغت هوشیار
ترکی سیاه اخته از گیاهان، خسرودارو از گیاهان قراقاط بنگرید به قراقاط درختچه ایست از تیره زغال - اخته ها که دارای برگهای متناوب و نوک تیز و گلهای منفرد سفید رنگ یا صورتی است. میوه اش سته و گوشتی است و دارای مزه ترش و مطبوع وکروی شکل و قرمز تیره رنگ است. در حدود 40 گونه از این گیاه شناخته شده که همه در نیمکره شمالی زمین می رویند. از میوه این گیاه گونه ای شراب تهیه می کنند و نیز از آن الکل می گیرند. چون برگها و ریشه و جوانه های این گیاه مقادیر زیادی تانن در بر دارد از آنها جهت تهیه تانن استفاده می کنند و همچنین آنها در نقاشی و رنگرزی و دباغی بکار می روند قراقاط قراطاط قره طاط قرغات، خولنجان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قره گیله
تصویر قره گیله
ترکی ولیک از گیاهان ولیک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قره میخ
تصویر قره میخ
قره زله ترکی بنگرید به قره زله تنگرس
فرهنگ لغت هوشیار
بر گرفته از قهقهه بنگرید به قهقهه و قهقاه حکایت آواز خنده قهقهه: سید میران قاه قاه خندید
فرهنگ لغت هوشیار